یدالله رویایی
سکوت، دسته گلی بود
میان حنجره ی من
ترانه ی ساحل،
نسیم بوسه ی من بود و پلک باز تو بود.
بر آب ها پرنده ی باد،
میان لانه ی صدها صدا پریشان بود.
بر آب ها،
پرنده، بی طاقت بود.
صدای تندر خیس،
و نور، نورتر آذرخش،
در آب، آینه ای ساخت
که قاب روشنی از شعله های دریا داشت.
نسیم بوسه و
پلک تو و
پرنده ی باد،
شدند آتش و دود
میان حنجره ی من،
سکوت، دسته گلی بود
***
از مجموعه شعر دریایی ها
آن را اینجا بشنوید.
------
* امروز هفدهم اردیبهشت ماه 1392، هشتاد و یکمین سال تولد یدالله رویایی، شاعر گرانقدر میهنمان است.
بسیار زیبا
چه گزینش خوبی کردید
خیلی برای این جا مناسبه
و چقدر دلنشین
انگار از اعماق جان ما برخاسته بود...
ممنون.
من این یدالله رو قبل از تمامی شاعران شعر نو شناختم. البته دروغ چرا بعد از نیما شناختم. این شعرش رو از وقتی دریایی اش درآمد ار برم.
البته دلتنگی 5 را از همه ی اشعارش بیشتر دوست دارم. چرا که وقتی برای اولین بار دیدمش دو تا سئوال بزرگ برایم پیش آمد که خودم پاسخ اش را دادم.
سئوال یک: کوچه های بی بازو ینی چه؟
سئوال دو: گاه های بی زن ینی چه؟
پاسخ به این دو سئوال در آن روزگار خیلی شادم کرد.
سکوت همیشه از روی رضایت نیست.
گاهی نشانه اعتراض است!
گاهی مودبانه خفه شدن است!
گاهی فداکاری و از خودگذشتگی است!
و گاهی ازروی بی تفاوتی است
و چقدرآزاردهنده است این آخری....
خیلی خیلی زیبا بود
چه خوب.
تصویری گنگ و وهم آلود از یک برزخ
تجسم و حجم دادن به یک واقعیت غیر واقعی
کاش زنده بود و ادامه نقاشی را میکشید
کتاب مجموعه ی اشعار رویا را ببینید.