ولی یه چیزی بگم دوست ارجمندم؟....من از این شعرش زیاد خوشم نیامد...ببخشیندها..هم شما هم حضرت مولانا... ینی چی دیگه حلوا اومد...همه چی بره کنار...آدم یاد برخی امروزیا میفته....
شاید حلوا در قدیم که غذاهای متنوع امروز نبود خیلی هوادار داشته. من خودم با فست فود همه چیز را کوتاه می کنم. ولی یه چیز دیگر هم بگویم. من فکر می کنم این بیت چیزی در پشت سرش هست که من نمی دانم. شاید منظور از این حلوا، مردن است.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
سعی می کنم. فعلن که لب ها چسبیده اند. به هم.
اقا اجازه...شعر سخت بود ما نفهمیدیم
بی زحمت توضیح بدین
حضرت مولانا می فرماید:
سکوت کن. حرف نزن. وختی حلوا می آید، قصیده سرایی را بس کن و حلوا را بخور.
دوست ارجمندم پس انوقتها هم اول وجود وانگه سجود رسم بوده؟
همیشه رسم بوده.
مگر نه این که می فرماید: شکم گرسنه دین و ایمان درستی ندارد؟
ولی یه چیزی بگم دوست ارجمندم؟....من از این شعرش زیاد خوشم نیامد...ببخشیندها..هم شما هم حضرت مولانا... ینی چی دیگه حلوا اومد...همه چی بره کنار...آدم یاد برخی امروزیا میفته....
شاید حلوا در قدیم که غذاهای متنوع امروز نبود خیلی هوادار داشته.

من خودم با فست فود همه چیز را کوتاه می کنم.
ولی یه چیز دیگر هم بگویم. من فکر می کنم این بیت چیزی در پشت سرش هست که من نمی دانم. شاید منظور از این حلوا، مردن است.