در سکوت...

در خلوت خاموش اندیشه ی ما می گذرد....

در سکوت...

در خلوت خاموش اندیشه ی ما می گذرد....

دادگاه

کلماتم همراه با سکوتم به نزد من آمدند. از هم گله داشتند. کلمات می گفتند سکوت مزاحم ماست. سکوت می گفت کلمات مزاحم من هستند. البته این را با زبان بی زبانی می گفت وگرنه بنده خدا زبان ندارد که.

هنگام داوری به یاد شاعر افتادم که  می فرماید: سکوتم را مکن باور .......

من هم بنا به فرمان شاعر، کلمات را باور کرده و سکوت را محکوم کردم. با لب و لوچه آویزان رفت.

کلمات از شوق تبرئه شدن به رقص و پایکوبی پرداختند و ولوله ای برپا کردند. نگو و نپرس.

ای کاش حق را به سکوت داده بودم. کر شدم. کر  ِ کر.  این بار سکوت بود که پیروز شده بود. حیران بودم. مگر این نرفت؟ از کجا و کی برگشت که من ندیدمش؟

نظرات 3 + ارسال نظر
نیره جمعه 21 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:08 ب.ظ http://bahareman.blogsky.com/

ای وَل...

:)

انسی چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 05:07 ق.ظ

حق همیشه با سکوت نیست.چه میدونم...والا...منم قاطی کردم.

آره خب. مرده شور ببرتش. خیل وختا حق با اون نیست.

نیره چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:21 ب.ظ http://bahareman.blogsky.com/

خوب چرا انسی جان لینک نمی ذاره؟

انسی جان را هنوز نتوانسته ام به دنیای وبلاگ نویسی بیاورم. وبلاگش را من اداره می کنم. مطالب وبلاگ را در جایی دیگر می نویسد و من از آنجا کش می روم و در وبلاگش می گذارم. مطالب در آنجای دیگر به نظرم همیشه در معرض دید نیست.
چون خودش در وبلاگش حضور فیزیکی ندارد بخش کامنتینگش را هم غیر فعال کرده ام. تا خودش به راه بیاید.
سری به او بزن. لینکش در وبلاگ های من هست. به نام "ان سی". اینجا هم می نویسم.
http://ncsandoo.blogsky.com/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد