یدالله رویایی
سکوت، دسته گلی بود
میان حنجره ی من
ترانه ی ساحل،
نسیم بوسه ی من بود و پلک باز تو بود.
بر آب ها پرنده ی باد،
میان لانه ی صدها صدا پریشان بود.
بر آب ها،
پرنده، بی طاقت بود.
صدای تندر خیس،
و نور، نورتر آذرخش،
در آب، آینه ای ساخت
که قاب روشنی از شعله های دریا داشت.
نسیم بوسه و
پلک تو و
پرنده ی باد،
شدند آتش و دود
میان حنجره ی من،
سکوت، دسته گلی بود
***
از مجموعه شعر دریایی ها
آن را اینجا بشنوید.
------
* امروز هفدهم اردیبهشت ماه 1392، هشتاد و یکمین سال تولد یدالله رویایی، شاعر گرانقدر میهنمان است.